خطبه فدکیه حضرت زهرا (س) - بخش ششم
خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها - بخش ششم
ثُمَّ رَمَتْ بِطَرْفِها نَحْوَ الاَْنصارِ فَقالَتْ:
یا مَعْشَرَ الْفِتْیَةِ (و النَّقِیبَةِ) وَ اَعْضادَ الْمِلَّةِ وَ حَضنَةَ الاِْسْلامِ!
ما هذِهِ الْغَمِیزَةُ فِی حَقّی وَ السِّنَةُ عَنْ ظُلامَتِی؟ اَ ماکانَ رَسُولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله) اَبِی یَقُولُ : «اَلْمَرْءُ یُحْفَظُ فِی وُلْدِهِ»؟ سَرْعانَ ما اَحْدَثْتُمْ وَعَجلانَ ذا اِهالَة، وَ لَکُمْ طاقَةٌ بِما اُحاوِلُ وَ قُوَّةٌ عَلى ما اَطْلُبُ وَ اُزاوِلُ. اَ تَقُولُونَ ماتَ مُحَمَّدٌ(صلى الله علیه وآله)؟ فَخَطْبٌ جَلِیلٌ، اسْتَوْسَعَ وَهْنُهُ، وَ اسْتَنْهَرَ فَتْقُهُ، وَ انْفَتَقَ رَتْقُهُ، وَ اُظْلِمَتِ الاَرْضُ لِغَیْبَتِهِ، وَ کُسِفَتِ النُّجُومُ لِمُصِیبَتِهِ، وَ اَکْدَتِ الاْمالُ، وَ خَشَعَتِ الْجِبالُ، وَ اُضِیعَ الْحَرِیمُ، وَ اُزِیلَتِ الْحُرْمَةُ عِنْدَ مَماتِهِ. فَتِلْکَ وَاللهِ النَّازِلَةُ الْکُبْرى، وَالْمُصِیبَةُ الْعُظْمى، لا مِثْلُها نازِلَةٌ، وَ لا بائِقَةٌ عاجِلَةٌ، اَعْلَنَ بِها کِتابُ اللهِ جَلَّ ثَناؤُهُ فِی اَفْنِیَتِکُمْ وَ فِی مُمْساکُمْ وَمُصْبَحِکُمْ، هُتافاً وَ صُراخاً، وَ تِلاوَةً وَ اَلْحاناً، وَ لَقَبْلَهُ ما حَلَّ بِاَنْبِیاءِ اللهِ وَ رُسُلِهِ حُکْمٌ فَصْلُ وَ قَضاءٌ حَتْمٌ. (وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُم ْوَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِى اللهُ الشَّاکِرِینَ).
سپس گروه انصار را مخاطب ساخته و فرمود:
اى جوانمردان! و اى بازوان توانمند ملت و ای کسانی که با آغوش گرم خود پذیرای اسلام شدید!
این نادیده گرفتن حق من از سوى شما چیست؟ این چه تغافلى است که در برابر ستمى که بر من وارد شده نشان مى دهید؟! آیا پدرم رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) نمى فرمود: «احترام هر کس در احترام به فرزندانش حفظ می شود.» چه زود اوضاع را دگرگون ساختید، و چه با سرعت به بیراهه گام نهادید، با این که توانایى بر احقاق حق من دارید، و نیروى کافى بر آنچه مى گویم در اختیار شماست.
آیا مى گوئید: محمّد(صلى الله علیه وآله) از دنیا رفت ـ و همه چیز تمام شد، و خاندان او باید فراموش شوند؟ ـ مرگ او مصیبت و ضربه دردناکى بر جهان اسلام بود که شکافش هر روز آشکارتر، و گسستگى آن دامنه دارتر، و وسعتش فزونتر مى گردد، زمین از غیبت او تاریک، و ستارگان براى مصیبتش بى فروغ، و امیدها به یأس مبدل گشت، کوه ها متزلزل گردید، و احترام افراد پایمال شد و با مرگ او حرمتى باقى نماند! به خدا سوگند این حادثه اى است عظیم، و مصیبتى است بزرگ، که چون آن دیده نشده است. ولى فراموش نکنید اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله)رفت قرآن مجید قبلاً از آن خبر داده بود، همان قرآنى که در خانه هایتان است و صبح و شام، بلند و آهسته و با الحان مختلف می خوانید؛ پیامبران پیشین نیز قبل از او با این واقعیت روبه رو شده بودند چرا که مرگ فرمان تخلف ناپذیر الهى است، که فرمود: «و محمّد(صلى الله علیه وآله) نست مگر فرستاده خدا، که پیش از او فرستادگان دیگرى نیز بودند؛ آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود شما [ اسلام را رها کرده] به عقب بر مى گردید؟ و هر کس به عقب بازگردد هرگز به خداوند ضررى نمى زند و خداوند بزودى شاکران (و استقامت کنندگان) را پاداش خواهد داد».
ایّها بَنِی قَیْلَةَ! اَ اُهْضَمُ تُراثَ اَبِی وَ اَنْتُمْ بمرْأىً مِنِّی وَ مَسْمَع وَ مُنْتَدىً وَ مَجْمَع؟ تَلْبَسُکُمُ الدَّعْوَةُ وَ تَشْمَلُکُمُ الْخُبْرَةُ وَ اَنْتُمْ ذَوُو الْعَدَدِ وَ الْعُدَّةِ وَ الاَداةِ وَ الْقُوَّةِ، وَ عِنْدَکُمُ السِّلاحُ وَ الْجُنَّةُ، تُوافِیکُمُ الدَّعْوَةُ فَلا تُجِیبُونَ، وَ تَأْتِیَکُمُ الصَّرْخَةُ فَلا تُغِیثُونَ (تُعینُونَ)،
عجبا! اى فرزندان «قََیله»* آیا ارث من پایمال می گردد و شما آشکارا مى بینید و مى شنوید و فقط جلسه می گیرید؟ صدای دعوت مرا شنیده و از حالم با خبرید؛ و باز با اینکه داراى نفرات کافى و امکانات و تجهیزات و توانایی هستید، دعوت مرا مى شنوید و لبیک نمى گویید؟ و فریاد من به شما می رسد و به فریاد نمى رسید؟
وَ اَنْتُمْ مَوْصُوفُونَ بِالْکِفاحِ، مَعْرُوفُونَ بِالْخَیْرِ وَ الصَّلاحِ، وَ النُّخْبَةُ الَّتِی انْتُخِبَتْ و وَ الْخِیَرَةُ الَّتِی اخْتِیَرَتْ. قاتَلْتُمُ الْعَرَبَ، وَ تَحَمَّلْتُمُ الْکَدَّ وَ التَّعَبَ، وَ ناطَحْتُمُ الاُْمَمَ وَ کافَحْتُمُ الْبُهَمَ،
با اینکه شما در شجاعت زبانزد مى باشید، در خیر و صلاح معروفید، و برگزیدگان اقوام و قبائل هستید؛ با مشرکان عرب پیکار کرده اید و رنج ها و محنت ها را تحمل نموده اید؛ شاخ هاى گردنکشان را درهم شکسته اید، و با جنگجویان بزرگ دست و پنجه نرم کرده اید؛
لا نَبْرَحُ اَوْ تَبْرَحُونَ، نَأْمُرُکُمْ فَتَأْتَمِرُونَ، حَتّى اِذا دارَتْ بِنا رَحَى الاِْسْلامِ، وَ درَّ حَلْبُ الاَْیّامِ، وَ خَضَعَتْ نَعْرَةُ الشِّرْکِ، وَ سَکَنَتْ فَوْرَةُ الاِْفْکِ، وَ خَمَدَتْ نِیرانُ الْکُفْرِ، وَ هَدَأَتْ دَعْوَةُ الْهَرْجِ، وَ اسْتَوْثَقَ(اِسْتَوسَقَ) نِظام الدِّینِ، فَاَنّى حِرْتُمْ بَعْدَ الْبَیانِ؟ وَ اَسْرَرْتُمْ بَعْدَ الاِْعْلانِ؟ وَ نَکَصْتُمْ بَعْدَ الاِْقْدامِ؟ وَ اَشْرَکْتُمْ بَعْدَ الاِْیمانِ؟(أَلاَ تُقَاتِلُونَ قَوْماً نَّکَثُوا أَیْمَانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَءُوکُمْ أَوَّلَ مَرَّة أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنتُمْ مُؤْمِنِینَ).
شما پیوسته با ما حرکت مى کردید، و در خط ما قرار داشتید، دستورات ما را گردن مى نهادید و سر بر فرمان ما داشتید، تا آسیاى اسلام بر محور وجود خاندان ما به گردش درآمد، و شیر در پستان مادر روزگار فزونى گرفت، نعره هاى شرک در گلوها خفه شد، و شعله هاى دروغ فرو نشست، آتش کفر خاموش گشت، و صداهای دعوت به فتنه و آشوب، خاموش و نظام دین محکم گشت. پس چرا بعد از آن همه بیان [آشکار از سوی قرآن و پیامبر(ص)]، امروز حیران مانده اید؟ چرا حقایق را بعد از آشکار شدن مکتوم مى کنید و پیمان هاى خود را شکسته اید و بعد از ایمان، راه شرک پیش گرفته اید؟ «آیا با گروهى که پیمان هاى خود را شکستند و تصمیم به اخراج پیامبر(صلى الله علیه وآله)گرفته اند پیکار نمى کنید؟ در حالى که آنها بودند که ابتدا پیکار با شما را آغاز کردند، آیا از آنها مى ترسید؟ با این که خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن هستید».
اَلا قَدْ اَرى اَنْ قَدْ اَخْلَدْتُمْ اِلَى الْخَفْض، وَ اَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ اَحَقُّ بِالْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ، قَدْ خَلَوْتُمْ بِالدَّعَةِ، وَ نَجَوتُمْ مِنَ الضِّیقِ بِالسِّعَةِ، فَمَجَجْتُمْ ما وَعَیْتُمْ، وَ دَسَعْتُمُ الَّذِى تَسَوَّغْتُمْ. فَـ (إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِى الاَْرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللهَ لَغَنِىٌّ حَمِیدٌ).
اَلا وَقَدْ قُلْتُ عَلى مَعْرِفَة مِنِّی بِالْخَذْلَةِ الَّتِی خامَرَتْکُمْ وَ الْغَدْرَةِ الَّتِی اسْتَشْعَرَتْها قُلُوبُکُمْ، وَ لکِنَّها فَیْضَةُ النَّفْسِ، وَ نَفْثَةُ الْغَیْضِ (الْغَیْظِ)، وَ خَوْرُ الْقَناةِ، وَ بَثَّةُ الصَّدْرِ، وَ تقَدْمِةُ الْحُجَّةِ. فَدُونَکُمُوها فَاحْتَقِبُوها دَبْرَةَ الظَّهْرِ نَقِیبَةَ (نقبة) الْخُفِّ، باقِیَةَ الْعارِ، مَوْسُومَةً بِغَضَبِ اللهِ وَ شَنَارِ الاَْبَدِ، مَوْصُولَةً بِنارِ اللهِ الْمُوقَدَةِ الَّتِی تَطَّلِعُ عَلَى الاَْفْئِدَةَ. فَبِعَیْنِ اللهِ ما تَفْعَلُونَ. (وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَىَّ مُنقَلَب یَنقَلِبُونَ). وَ اَنا ابْنَةُ نَذِیر لَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذاب شَدِید، فَاعْمَلُوا (إِنَّا عَامِلُونَ * وَ انتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ).
بدانید مى بینم که شما رو به راحتى گذارده و عافیت طلب شده اید؛ کسى را که از همه براى زعامت و اداره امور مسلمین شایسته تر بود دور ساختید، و به تن پرورى و آسایش در گوشه خلوت تن دادید، و از فشار و تنگناى مسئولیت، به وسعت بى تفاوتى روى آوردید. آرى آنچه را از ایمان و آگاهى در درون داشتید بیرون افکندید، و آب گوارایى را که نوشیده بودید به سختى از گلو برآوردید! پس [بدانید] : «اگر شما و همه مردم روى زمین کافر شوید (به خدا زیانى نمى رسد) چرا که خداوند بى نیاز و ستوده است».
بدانید و آگاه باشید من آنچه را باید بگویم، گفتم، با این که بخوبى مى دانم ترک یارى حق با گوشت و پوست شما آمیخته، و عهدشکنى قلب شما را فرا گرفته است ولى چون قلبم از اندوه پر بود ـ و احساس مسئولیت مى کردم ـ کمى از غم هاى درونى ام بیرون ریخت، و اندوهى که در سینه ام موج مى زد خارج شد، تا با شما اتمام حجت کنم و عذرى براى احدى باقى نماند. اکنون که چنین است این مرکب خلافت و آن فدک، همه از آنِ شما، محکم بچسبید ولى بدانید این مرکبى نیست که راه خود را بر آن ادامه دهید: پشتش زخم، و کف پایش شکسته است! داغ ننگ بر آن خورده، و غضب خداوند علامت آن است، و رسوایى ابدى همراه آن، و سرانجام به آتش برافروخته خشم الهى که از دل ها سر بر مى کشد خواهد پیوست! فراموش نکنید آنچه را انجام مى دهید در برابر خداست. «و به زودی آنان که ستم کردند خواهند دانست که به کجا باز می گردند»؛ و من دختر پیامبرى هستم که شما را در برابر عذاب شدید انذار کرد، آنچه از دست شما بر مى آید انجام دهید، « ما هم انجام مى دهیم; و در انتظار باشید، ما هم منتظریم!».
* قَیله : نام مادر اوس و خزرج، روسای دو قبیله بزرگ و اصلی مدینه بوده است.
منبع متن اصلی و ترجمه: سایت حوزه - به ترجمه آیت الله مکارم شیرازی
بازخوانی، ویرایش و صفحه آرایی : محمّد جواد احتشامی - مهر 1400